امروز که دليل شورش مردم تونس و پيروزي آنها عليه ديکتاتوري رو خوندم، بازم اين سوال در ذهنم خطور کرد: که چرا ما اون روز تاريخي و حماسي 25 خرداد رو که حاکميت کاملن غافل گير شده بود رو مثل آب خوردن از دست داديم؟
مردم تونس با حضور 30 هزار نفري خود، باعث سقوط حاکميت ديکتاتور خود شدند، ولي ما با حضور 3 ميليوني خود، هيچ کاري از پيش نبرديم و دست از پا دراز تر به خانهامون برگشتيم ؟
آيا مقصر مير حسين بود که در اون روز تاريخي با قاطعيت ايستادگي نکرد تا حق مردم رو بگيره، يا مردمي که به حرف مير حسين خيلي آروم و بي سر صدا رفتن کنج خونشون؟
آيا مير حسين نميتوانست حداقل با دعوت مردم به يک تجمع در همان روز و تشويق به ادامه اعتراض، کف مطالبات مردم، که همان رايشان بود را پس بگيرد ؟
ما از ايشان توقع هاي سخت و غير ممکن نداشتيم و نخواهيم داشت، ما در پي حداکثر خواست مردم که همان سقوط نظام و فتح صدا سيما و مراکز تصميم گيري قدرت بود را نداشتيم اما به نظرم ايشان از آن اهرم قوي و حضور فوق العاده نه اينکه هيج بهره اي نبرد، بلکه باعث سرخوردگي و ياس مردم نيز شد.
قصدم اين نيست که تمام قصور انجام شده را بر گردن مير حسين عزيز بيندازم، اما همين که ميبينم حکومت ديکتاتور ديگري سقوط کرد ،آه حسرتم بلند ميشود که اگر ما هم در آن روز قاطع تر عمل کرده بويدم مطمئنن به حداقل خواست خود ميرسيديم.
به نظر اين حقير در آن زمان اصلاح طلبان و در راس آنها مير حسين، از پتانسيل آزاد شده مردم نتوانستد به خوبي و در جهت فشار به حاکميت استفاده کنند و با دعوت مردم به تظاهراتهاي فرساشي و بلند مدت اين نبروي عظيم و آتش روشن شده را به تلي از خاکستر بدل کردند که افروختن آن کاري بس دشوار و طاقت فرسا است.
۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر